سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویژه نامه کارون پردیس

نقشه زن برای قتل شوهر

 

ماموران به گفته‌های زن شک کردند و پرینت تلفن خانه و تلفن همراه او را مورد بررسی قرار دادند و در نهایت متوجه شدند که او دروغ می‌گوید
کد خبر: 202815
تاریخ انتشار: 18 آبان 1390 - 20:59

بسیاری از زنانی که با شوهرخود اختلاف دارند برای این‌که بتوانند او را از سر راه بردارند با مردی ارتباط برقرار می‌کنند تا از طریق آن مرد شوهرشان را به قتل برسانند.

این زنان معمولا پراز کینه و ناراحتی از شوهرانشان هستند اما آنچه می‌خواهم برایتان تعریف کنم در مورد زنی است که خودش به تنهایی مرتکب قتل شد.

احساساتی بودن زن‌ها حتی زمانی که مرتکب قتل می‌شوند هم نمود دارد. همانقدر که زن می‌تواند مهربان باشد و خود را فدای فرزند، همسر یا پدرومادرش کند، در برخی موارد قدرت جنایتش هم همانقدر بالاست و با کینه‌‌ای عمیق دست به قتل می‌زند. خاطره‌ای که می‌خواهم برایتان تعریف کنم در همین خصوص است. حدود هشت سال پیش پرونده‌ای به من ارجاع شد که در آن زنی شوهرش را کشته و جسدش را در خانه دفن کرده و در همانجا هم زندگی می‌کرد.

ماجرا از این قرار بود که این زن با این ادعا که شوهرش به خارج رفته او را به قتل رسانده‌ بود. اولین کسی که به این موضوع شک کرده‌ بود مادرشوهر این زن بود. زن جوان که مینا نام ‌داشت به مادر شوهرش گفته ‌بود پسرت برای کار به خارج از کشور رفته‌ است و مدتی نمی‌آید.

او ادعا کرده‌ بود اختلاف بین مادر و پسر باعث شده تا شوهرش با مادرش تماس نگیرد. مادر مرد جوان به این موضوع شک و بعد از چند ماه شکایت کرده‌ و خواستار بررسی وضعیت پسرش شده‌ بود.

وقتی مینا بازداشت ‌شد و مورد بازجویی قرار گرفت مدعی شد که شوهرش از خارج با او تماس می‌گیرد و هنوز برنگشته‌ است.

ماموران به گفته‌های این زن شک کردند و پرینت تلفن خانه و تلفن همراه او را مورد بررسی قرار دادند و در نهایت متوجه شدند که این زن دروغ می‌گوید. مینا که دید نقشه‌اش لو رفته، گفت شاید شوهرش به او دروغ گفته‌ و خودش را جایی مخفی کرده ‌است.

این ادعا هم از سوی ماموران رد شد، چون شماره تلفن‌ها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد هیچ‌ شماره غریبه‌ای با این زن تماس نگرفته‌ است. ماموران در بررسی شماره تماس‌ها متوجه شدند که یک شماره مدام به مینا زنگ زده و این شماره مربوط به مردی بود به نام سعید که از دوستان قدیمی شوهر مینا محسوب می‌شد. بنابراین مشخص شد که مینا با سعید رابطه دارد.

دیگر برای ماموران پوشیده ‌نبود که این زن شوهرش را کشته ‌است. اما جسد کجا بود؟ نقشه‌ای که مینا کشیده‌ کاملا حرفه‌ای و حساب شده ‌بود. او حتی موضوع سفر همسرش به خارج را به فرزندانش هم گفته‌ بود و از آنجایی که شوهرش چندباری به خارج از ایران سفر کرده‌ بود بنابراین کسی به این گفته ‌شک نکرده‌ بود.

این زن سپس با سعید رابطه برقرار کرده ‌بود، بدون این‌که مزاحمی داشته ‌باشد. ماموران برای مشخص شدن سرنوشت شوهر مینا او را مورد بازجویی‌های فنی قرار داده ‌بودند. این زن خیلی مقاومت کرده‌ بود اما در نهایت به قتل شوهر و دفن او در خانه اعتراف کرد.

پرونده را مطالعه و دستور تعیین وقت را صادر کردم. روز محاکمه فرا رسید. وضع پرونده نشان می‌داد مینا کینه عمیقی از شوهرش داشته‌ است اما گفته‌های این زن در دادگاه می‌توانست مشخص کند که عمق این کینه تاچه حدی است. روز محاکمه مینا در دادگاه حاضر شد.

او ادعا کرد که انگیزه‌ای برای قتل شوهرش نداشته‌ و از خودش دفاع کرده ‌است.

این گفته‌ها از سوی متهمانی که به زندان می‌روند برای ما غیرطبیعی نیست. آنها وقتی با زندانیان دیگر روبه‌رو می‌شوند با راهنمایی آنها واقعیت را انکار و تصور می‌کنند که با این کار از مجازات رها می‌شوند،  در صورتی که دروغ هرگز باعث نجات افراد نشده و نمی‌شود.

مینا هم در چنین وضعیتی بود. او فکر می‌کرد می‌تواند با دروغ‌گویی واقعیت را وارونه جلوه دهد.

وی گفت: شوهرم آن شب دندان درد داشت. از من خواست آمپول مسکن به او بزنم اما بعد از زدن آمپول حالش بد شد و به من حمله کرد و مرا زد. من هم برای این‌که از دست او فرار کنم با آ  جر چند ضربه به سرش زدم. شوهرم فوت کرد و من برای این‌که دستگیر نشوم کف زمین را با همکاری یک کارگر کندم و جسد شوهرم را دفن کردم و روی آن را پوشاندم و برای این‌که مادرشوهرم از من شکایت نکند به دروغ گفتم که شوهرم به خارج رفته ‌است.

این زن درست می‌گفت، با آجر شوهرش را به قتل رسانده ‌بود و آمپولی هم که می‌گفت به آن مرد زده ‌بود اما مابین این دو اتفاق را درست نمی‌گفت بنابراین باید سوالات فنی می‌کردم تا بتوانم واقعیت را کشف و زن را وادار به اعتراف کنم. پی‌درپی‌ سوال پرسیدم و او برای هر سوال یک جواب داد و بعد از چند دقیقه دچار تناقض‌گویی شد. این تناقض‌گویی‌ها باعث شد تا واقعیت کشف شود.

مینا به خاطر درگیری‌هایی که با شوهرش داشته و از آنجایی که نمی‌توانسته از او جدا شود نقشه قتل را طراحی کرده ‌است.

او شوهرش را ابتدا با دارو بیهوش کرده و بعد با وارد آوردن ضربات متعدد آجر به سرش او را به قتل رسانده و بعد هم جسدش را دفن کرده‌ بود.

این زن در بازجویی‌ها گفته ‌بود که بارها از شوهرش کتک خورده و همین کتک‌ها عامل اصلی اختلاف آنها بوده‌ است. جالب اینجاست که فرزندان مینا خیلی او را دوست داشتند و می‌گفتند که مادرشان زن مهربانی است و هیچ‌وقت باعث آزار آنها نشده ‌است. درست است که او مادرخوبی برای فرزندانش بود اما اختلافاتی که با شوهرش داشت او را به یک قاتل خشن تبدیل کرده ‌بود.

مینا حتی دوست شوهرش را هم گول زده و به او هم گفته‌بود که شوهرش به خارج رفته و قرار است از هم جدا شوند. بعضی زنان هرکاری که می‌کنند با تمام احساسشان انجام می‌دهند و حس کینه در آنها خیلی قوی است. آنها وقتی به کسی محبت می‌کنند از اعماق وجودشان این‌کار را انجام می‌دهند و زمانی که از کسی ناراحت می‌شوند با تمام وجودشان از او متنفر می‌شوند و کینه می‌ورزند، مانند کاری که مینا کرد.

این زن در نهایت با درخواست مادرشوهرش به قصاص محکوم شد اما از آنجایی که دو فرزندش رضایت داده‌ بودند و مادربزرگ باید سهم دیه نوه‌هایش را می‌پرداخت، او هنوز در زندان است و موفق هم نشده رضایت اولیای‌دم را بگیرد.

‌نورالله عزیزمحمدی - قاضی دادگاه کیفری‌استان تهران